لحظه ای که تورو راهی کردم...

ساخت وبلاگ

لحظه ای که تورو راهی کردم میدونستم چه گناهی کردم
که عذابش جونمو میگیره میگیره ...
دوری تو از خودم دورم کرد این جدایی بی تو مجبورم کرد
که بسازم با غم و تنهایی تنهایی ...
یادت میوفتم با گریه میخندم رو کل دنیا چشمامو میبندم
رو هرچی دارم حتی رو آیندم چشمامو میبندم
دلتنگ که میشی حستو میگیرم دلتنگمی که دارم برات میمیرم
بدون چشمات از زندگی سیرم حستو میگیرم
بعد از تو حس کردم خالی شده پشتم تو روز مرگیهام آیندمو کشتم
تصویر آینده بی خنده یعنی چی اصلا بدون تو آینده یعنی چی...

فرزاد فرزین، آینده

 

پ.ن:زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست...

مسافر خسته شب...
ما را در سایت مسافر خسته شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6dosjon13 بازدید : 121 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:02