تو یه روز سرد زمستونی اومدی...
تو خندیدی و عشق در قلب من که به خواب زمستانی رفته بود، بیدار شد...
تو می خندی و عشق در قلب من بیدار می شود و من می خندم و گل های لب طاقچه شکوفه می دهند....
اومدی و با اومدنت زمستونم رو بهار کردی...
با تو من همیشه بهارم...
همیشه باش...
مسافر خسته شب...برچسب : نویسنده : 6dosjon13 بازدید : 113