بيرون از قابِ هَمه چيز....

ساخت وبلاگ
 

دعا می‌کردم ذهن تیره از خاطرات ابری‌ام شفاف شود. می‌دانستم درون دنیا گم شده‌ام و فقط تماشایش می‌کنم. می‌دانستم در تقلا هستم تا بفهمم چرا همیشه احساس می‌کنم بیرون از قابِ همه‌چیز ایستاده‌ام.

#ژاکلین_وودسن
از کتاب: بروکلینی دیگر

پ.ن:گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم ؟ آن دل کجا بَرم ؟؟؟؟

مسافر خسته شب...
ما را در سایت مسافر خسته شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6dosjon13 بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 12:55