مسافر خسته شب

متن مرتبط با «بهانه» در سایت مسافر خسته شب نوشته شده است

به بهانه تولدم...

  • تولدم...ما دير آمديم يا زود، هر چه بود به موقع نيامديم...هر سال كه به عمرت اضافه ميشه تولدت خلوت تَر و خودموني تَر ميشه، هميشه شب تولدم برام غم انگيز بوده و اين باعث ميشه بيدار بمونم و منتظر روشن شدن هوا بمونم ، يه فنجون قهوه ميريزم و ميشينم كنارِ پنجره، اونقدر فكر ميكنم تا آسمون روشن شه، تماشاي اون لحظه اي كه شب جاشو ميده به روز و آسمون، تاريك و روشنِ آرومم ميكنه، راستي تا حالا قهوه تلخِ سرد خوردين؟! به قول يه نفر نميدونم بادكنك ها را بتركانم يا بغض هايم را....به هر حال بيست و پنج سال سپري شده و اين روزها پر شده از گره هاي كوري كه با تمام وجود در حال باز كردنشان هستم... امروز كه تولدمه، به دو,بهانه,تولدم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها